ارتباطگیری میان کودکان یکسان نیست
پذیرفتن تفاوتهای فردی در کودکان بهخصوص برای والدینی که تجربهی داشتن بیش از یک فرزند را دارند کار دشواری نیست . از همان نوزادی و حتی گاهی دوران جنینی مادران و بعدازآن پدران بهوضوح تفاوتهایی را میان فرزندان خود احساس میکنند . یکی بیشتر خندهروست و کمتر غریبی میکند و دیگری عبوستر بوده اما کنجکاوی زیادی دارد . در انتخاب غذا و لباس و اشتیاق به اشیا نیز این تفاوتها برای والدین بهخوبی معلوم میشود. اما وقتی زمان تعلیم یا توجه دادن به نکتهای برای فرزندان فرار میرسد والدین معمولاً شیوه مشخص و روش خاصی را که آموخته و یا پسندیدهاند ، برای کودکان خود بکار میگیرند . طبیعی است که استفاده از شیوه واحد ، معمولاً ناکامیهای فراوانی را برای والدین به همراه دارد.
در امر توجه به خداوند نیز موضوع اختلاف روحیه کودکان بیشتر از هرزمانی خودنمایی میکند .
همه ما کم و بیش کودکانی را دیده ایم که صرفا با مشاهده رفتار والدین و یا مربیان خود از آن پیروی می کنند و بیشتر دوست دارند کارهایی را انجام دهند که آن ها دوست دارند اما گروه دیگری از کودکان هستند که مشتاق عمل و اکتشاف هستند و در مشارکت های عملی بیشترین همراهی را از خود نشان می دهند و در بعضی از کودکان احساسات حرف اول را می زند. آن ها متوجه چیزها و یا موضوعاتی می شود که عاطفه آن ها را درگیر کند.
صرفه نظر از درستی یک چنین دسته بندی به گواه کسانی که با بیشتر از یک کودک سروکار دارند ، هر کودک با شیوه خاصی به موضوعات اطراف خود توجه نشان می دهد . و این بدان معنا است که برای ارائه هر موضع باید از راه ویژه او وارد شد.