دنیای کودکان را بشناسیم
یک شعر معروفی هست که همه آن را شنیدهاند ” چون که با کودک سر و کارت فتاد،هم زبان کودکی باید گشاد ” مولانا در این شعر شاهکلید برقراری ارتباط با کودکان را آورده است . بیشتر والدین و مربیان هم این نکته را میدانند و تلاش دارند در همزبانی با کودکان آن را رعایت کنند .
معمولاً این تلاشها در لحن حرف زدن یا استفاده از لغات ساده و برقراری ارتباط چشمی و یا کوتاه نشستن در هنگام گفتگو ، جلوه می کند و همین مقدار هم خوب است اما منظور زبان کودکی به چیزهای بیشتری از این نکات مربوط میشود .
زبان کودکان تماماً زبان احساس و عاطفه است هنوز چیزی چندانی به معنای عقل و استدلال و یا منطق در آنها قوت نگرفته است . بهراحتی میخندند و زود گریه میکنند . سریع دوست میدارند و تند بی زار میشوند و اینها همه نشانه تسلط کامل عاطفه و احساس در آنهاست . حداقل نباید تا سنین 8 سالگی از آنها انتظار چندانی برای طبقهبندی مفاهیم بر اساس درست و غلط و یا خوب و بد داشت ، آنها یا دوست دارند و یا ندارند. در این سطح از تفکر ، تخیل بهراحتی حرکت دارد و بدون هیچ مانع ای از ناکجاآباد تا زرههای قابلتصور در هستی را درمینوردد. ازاینرو آنها بیشتر با جهان بازی انس دارند تا آن حقایقی که پیرامون آنها را فراگرفته است . بنابراین برای برقراری ارتباط با کودکان باید بااحساس و به دنیای بازی و تمثیل و تشبیه روی آورد .
اما باید دانست که از یکسو در دنیای خیال و بازی ، شوق بیشتر از ترس سلطنت میکند و سهم بیشتری را در اداره رفتار و یا قبول و عدم پذیرش موضوعات به عهد دارد پس طبیعی است در این جهان ، با بهره از اشتیاق و احساسات خوشایند مثل شیرینی و شوخی بهتر میتوان حرکت کرد و از سوی دیگر باید دانست این دوره از کودکی ، بهترین فرصت برای کاشت عشقی صادقانه و بیآلایش به خداوند در کودکان است .
شعر ، ترانه ، بازی ، شیرینی و شوق و آغوشی پر ازگلهای محبت و عشق ، دستور زبان کودکان است که اگر آن را بدانیم در کنار آنها و هادی آنها خواهیم بود.